تامین عدالت مالیاتی با مالیات بر مجموع درآمد/ نظام مالیات‌ستانی کنونی ضد تولید است

تامین عدالت مالیاتی با مالیات بر درآمدبه گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، لایحه مالیات بر مجموع درآمد یا (PIT) که اخیرا به تصویب هیات وزیران رسید، درحالی که هنوز از سوی مجلس شورای اسلامی تصویب نشده، انتقاد‌هایی را به خود دیده است. عمده نگرانی‌ها از بابت احتمال افزایش فشار بر مردم و کاهش رفاه و توان اقتصادی در شرایط تورمی حال حاضر کشور است.

این نگرانی‌ها درحالی مطرح می‌شود که به عقیده کارشناسان افزایش سهم درآمد‌های مالیاتی در منابع بودجه علاوه بر اینکه کاهش وابستگی به درآمد‌های نفتی را رقم خواهد زد، با اصلاح ساختار نظام مالیاتی فعلی، زمینه پرداخت عادلانه مالیات را فراهم خواهد کرد و به این ترتیب دست متخلفان مالیاتی از تخلف بیشتر کوتاه خواهد شد.
عطا بهرامی کارشناس اقتصادی در گفت‌وگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری دانشجو درباره لزوم اصلاح نظام مالیاتی فعلی و مزیت‌های اجرای طرح مالیات بر مجموع درآمد (PIT) برای برقراری عدالت مالیاتی توضیح داد: ساختار فعلی مالیاتی در کشور تنبیه کار شفاف و صحیح و تشویق کار ناصواب است! در حال حاضر اصناف تنها ۳ تا ۵ درصد مجموع مالیات کشور را می‌دهند و به‌راحتی از مالیات فرار می‌کنند. این شرکت‌ها هستند که مالیات بیشتری می‌دهند اما در دنیا به علت توجه به تشویق اشتغالزایی، مالیات شرکت‌ها از اشخاص پایین‌تر است.

وی افزود: البته این موضوع محل بحث نیست چراکه بستگی به رویکرد دولت‌ها دارد. اما به طور کلی ساختار اقتصادی و نظام مالیاتی باید بگونه‌ای باشد که مجموع درآمد افراد ملاک مالیات‌ستانی باشد نه منبع کسب درآمد. در ساختار فعلی شما می‌توانید به راحتی یک تابلوی شرکت بازرگانی بالا بیاورید و یک حساب بازرگانی کوچک هم بزنید و مانند باقی ۹۹ درصد شرکت‌ها از راه دو دفتری بودن مالیات ندهید! اما اگر نظام مالیاتی به جای منبع درآمد افراد به مجموع درآمد نگاه کند و همچنین برای مردم قانع‌کننده باشد و مصرف آن هم روشن باشد، دیگر به این راحتی‌ها نمی‌توان از مالیات فرار کرد. راهکار آن هم رصد نظام بانکی است؛ چراکه هر نوع کنش اقتصادی حتی قاچاق حتما ردی در نظام بانکی دارد.
بهرامی در پاسخ به این شبهه که برخی می‌گویند دولت برای جبران کسری بودجه به دنبال افزایش نرخ مالیات و فشار بر مردم است، به دو نکته اشاره کرد: اول آنکه در کل دنیا دولت‌ها بودجه را با مالیات می‌بندند و باید هم همینطور باشد. این مسئله بر کسی پوشیده نیست که نیاز به کشف شدن داشته باشد. اساسا کار دولت همین است که از مردم مالیات بگیرد و بازتوزیع کند و کشور را اداره کند. اما مسئله دیگر این است که منظور از افزایش فشار بر مردم دقیقا چیست؟ مردم عادی که حدودا ۲۵ میلیون نفرند و حقوق بگیر دولتی و خصوصی هستند که مالیات را می‌دهند و اتفاقا فقط همین‌ها هستند که مالیات می‌دهند. با تغییر شیوه مالیات ستانی به این افراد فشاری وارد نمی‌شود. شرکت‌های دولتی هم که مالیات‌شان روشن است. اما اگر شرکت‌های کاغذی پیش از این مالیات نمی‌دادند، در واقع از ضعف و خلا موجود در نظام مالیاتی سواستفاده می‌کردند و تخلف می‌کردند. اگر عادلانه کردن پرداخت مالیات به معنای فشار وارد کردن به متخلفان است، بله؛ این طرح فشار وارد می‌کند.
کارشناس مسائل اقتصادی تاکید کرد: با این طرح، عدالت مالیاتی ایجاد می‌شود. مالیات از فقر اتفاقا تعریف دقیقی از وضعیت فعلی نظام مالیاتی است که آن قشری که درآمد کمتری دارد، مالیات می‌دهد. حقوق کارگر و کارمند ۱۰ سال است که سرکوب می‌شود اما مالیات هایشان تمام و کمال پرداخت می‌شود. مگر می‌شود کارمندی که ۱۵ میلیون حقوق می‌گیرد یک میلیون و ۵۰۰ هزارتومان مالیات بدهد و آن که ۱۵ میلیارد درآمد دارد، ۲ میلیون و ۵۰۰ هزارتومن؟ در تمام کشور‌های دنیا مالیات تصاعدی وجود دارد و آن کسی که درآمد بالایی دارد گاهی تا ۶۰ درصد مالیات می‌دهد. البته من شخصا فکر می‌کنم حتی اگر تمام حرف‌هایی که مقامات می‌گویند هم عملیاتی شود، بعید است که حتی پنج درصد درآمد واقعی را هم بتوانند مالیات بگیرند؛ که اگر عملی شود دولت دیگر نیازی به اوراق و امثال آن هم ندارد.
بهرامی در توضیح تاثیر افزایش نرخ مالیاتی در شرایط تورمی بر رفاه مردم گفت: اینکه مطرح می‌شود افزایش نرخ مالیات در شرایط رکودی و تورمی موجب کاهش بیش از پیش رفاه مردم می‌شود، ناشی از فهم نادرست مسئله است. در اینجا ابتدا باید پرسید چرا شرایط تورمی است؟ مقصر پایه‌ای تورم، مالیه دولت است؛ چون دولت بودجه خود را با مالیات نمی‌بندد و در عوض دلار را به ریال تبدیل می‌کند و به این شکل خود دولت از دهه ۵۰، در حال تولید تورم است. این موضوعی است که باعث تورم می‌شود نه اصلاح نظام مالیاتی. مخالفان و ذی‌نفعان می‌گویند مالیات از ما نگیر و بودجه را هم نفتی نکن. خب دولت چه راه دیگری دارد؟ چه کار دیگری می‌تواند بکند؟

مقاله اصلی